جهت ورود به مسابقه اینجا را کلیک کنید.
عمر بن خالد صیداوی
از شهدای کربلاست ، از طایفه بنی اسد . وی پس از کشته شدن تعدادی از یاران ، از سیدالشهداء علیه السلام اذن گرفته ، به میدان رفت و به شهادت رسید .
ابو ثُمامه صائدی
از یاران سیدالشهداء و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤ ول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود. پیش از شروع درگیریهای کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست .
روز عاشورا ، که یاران حسین بن علی علیهما السلام بتدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته می شد و این کاهش محسوس بود ، ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت : جانم فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر آنکه من پیش از تو کشته شوم . دوست دارم خدای خویش را در حالی دیدار کنم که این نماز را که وقتش نزدیک شده بخوانم . امام ، نگاهی به بالا افکند ، فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابوثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحتهای بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت .
بُرَیربن خُضَیر همْدانی
از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین علیه السلام و از انسانهای شایسته و پرهیزگار، زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله « همْدان » بود . بُریر از تابعین به شمار می رفت و به عنوان « سیدالقرأ » شناخته می شد . اهل عبادت و قرائت قرآن بود که در مسجد جامع کوفه به قرائت می پرداخت و در میان قبیله همْدان ارزش و منزلتی داشت . در کوفه مشهور و مورد احترام بود . کوشش بسیاری داشت که عمر سعد را از دوستی و همْدلی با حکومت اموی باز دارد که موفق نشد . وی در سال 60هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین علیه السلام پیوست و همراه او به کوفه آمد . روز تاسوعا از خوشحالی اینکه به شهادت خواهد رسید ، با عبدالرحمن بن عبدربه شوخی می کرد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی برای امام ، سخنانی ایراد کرد .
در کربلا چندین بار خطاب به دشمن سخنرانیها کرد . کلمات وفاداری او نسبت به سیدالشهداء معروف است . روزعاشورا ، به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد .
عابس بن ابی شبیب شاکری
از شهدای کربلاست . عابس ، از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . این طایفه از شیعیان مخلص و فداکار در راه ولایت امیرالمؤ منین بودند و از شجاعان عرب به شمار می آمدند . به آنان « فتیان العرب » می گفتند . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل ، نامه امام حسین علیه السلام را برای اهل کوفه خواند ، به پا خاست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بیعت کوفیان با مسلم بن عقیل ، بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین علیه السلام در مکه رساند . دلاوریهای او در کربلا مشهور است . وی همراه هم پیمان خود « شوذب » ، در حماسه عاشورا به نبرد پرداخت و شهید شد . رشادتهای او چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید . سر او را از پیکرش جدا ساختند . سر مطهرش در دست عده ای بود و هر کدام مدعی بودند که من بودم که او را کشتم ، تا به جایزه ای دست یابند .
شَوْذَب ، مولی شاکر
از شهدای کربلاست . وی ، غلام « شاکربن عبدالله همدانی » بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید. شوذب ، از حفاظ حدیث بود و از امیرالمؤ منین علیه السلام حدیث شنیده و نقل می کرد . مجلسی داشت که شیعیان به حضورش می آمدند تا از او حدیث بشنوند . وی همراه عابس ، نامه مسلم بن عقیل را ازکوفه به مکه خدمت امام حسین علیه السلام رساند . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد.
شهادت او بعد از ظهر عاشورا و پس از شهادت حنظلة بن اسعد شبامی بود.
برگرفته از : فرهنگ عاشورا- جواد محدثی
انتهای پیام
ضمائم: