۱۳۹۳/۱۲/۱۸    ۶:۴۲     بازدید:۲۷۸۶       کد مطلب:۹۳۰۵۴۷          ارسال این مطلب به دیگران

فرهنگی ، اعتقادی »
  ،   انار بهشتی
انار بهشتی
صدیقه کبری(س) گوهر تابناکی را در وجود خود حمل می کرد. در همین دوران، علی(ع) وارد خانه شد و او را پریشان و در بستر دید. سرش را به دامن گرفت و پرسید: «فاطمه جان چه میل داری؟ فرمود: پسرعمو! پدرم سفارش کرده از شوهرت چیزی مخواه, مبادا که توان تهیه آن را نداشته باشد و شرمنده شود. علی(ع) دوباره اصرار کرد: «فاطمه جان! به حق من آنچه میل داری بگو».فرمود: «اکنون که قسم می دهی، می گویم که میل شدیدی به انار دارم.» فصل انار گذشته بود, با وجود این، علی(ع) شتابان از بستر فاطمه(س) دور شد تا هر طور شده اناری تهیه کند. در بازار به او گفتند چند روز پیش برای شمعون یهودی چند دانه آورده اند. خود را به خانه شمعون رساند و در زد. شمعون بیرون آمد و با تعجب پرسید: یا علی(ع) چه شده که به اینجا آمدی؟ فرمود: شنیده ام چند عدد انار از طائف برایت آورده اند. یکی از آنها را  برای بیمارم می خواهم. شمعون گفت: یا علی(ع) تمام آنها را فروختم. علی به علم امامت می دانست که یک انار باقی مانده است. پس فرمود: بار دیگر بگرد. شاید یکی مانده باشد. شمعون با اطمینان گفت: من از خانه خودم کاملاًً آگاهم.همسر شمعون که پشت در خانه سخن آن دو را می شنید, همسرش را صدا زد و گفت: من یک انار زیر برگ ها پنهان کرده بودم آن گاه انار را آورد و به علی(ع) داد. حضرت شادمان به خانه برمی گشت که صدای ناله ای از خرابه شنید. نابینای بیماری را دید که سر به خاک گذاشته بود و می نالید. کنارش رفت, سرش را بر دامن گرفت و جویای احوالش شد. مرد گفت: بدهکاری از اهل مداین هستم. به مدینه آمدم تا مولایم علی(ع) را ببینم و او برای کارم چاره ای کند. حضرت فرمود: چه میل داری؟ مرد پاسخ داد: دانه ای انار. امام فرمود: یک انار برای بیمار خود دارم, ولی نیمی از آن را به تو می دهم. آن گاه با دست خود انار را کم کم در دهان بیمار ریخت تا تمام شد! مرد گفت: اگر نیمه دیگر را هم بدهی، حالم خوب می شود.امیر مؤمنان از رد کردن درخواست وی شرم کرد و نیمه دیگر انار را نیز به او داد و با دست خالی به سوی خانه حرکت کرد. وارد خانه که شد فاطمه(س) را دید، در حالی که طبقی انار در کنارش بود و میل می کرد. شادمان شد و ماجرا را از همسرش پرسید. فرمود: از خانه که رفتی، دقایقی بعد در خانه را زدند. فضه در را گشود. مردی این طبق را داد و گفت: امیرالمؤمنان علی(ع)، برای فاطمه(س) فرستاده است. به این ترتیب فاطمه(س) از انار بهشتی نوش جان کرد.
منبع:عبدالحسین دستغیب، زندگانی صدیقه کبری، چ 2، ص 107

انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک