نگاه آلوده و پیامدهای آن
بیشتر مسائل زندگی ما به نگاههایمان بستگی دارد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر، همه با «نگاه» پیوند دارد. چشم و نگاه آدمی، از مهم ترین عناصر مؤثر در تصمیم گیری است و منشأ اغلب نفرت ها، اشتیاق ها و انتخاب ها، نگاه است. آدمی نمی تواند از تأثیر شنیده ها و دیده هایش بر مغز جلوگیری کند. این تأثیرپذیری به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز صورت می گیرد و شخص نمی تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد. به همین علت است که در قرآن کریم، اهل ایمان از نگاه ناسالم و شنیدن چیزهای ناروا پرهیز داده شده اند، البته انسان در مقابل هر شنیدن و هر دیدنی، مسئولیت دارد.(1) پدیده نگاه، پدیده ای به ظاهر سطحی و زودگذر است، ولی تأثیرات اندوه بار آن را با بیان و قلم نمی توان نشان داد. این نوشتار، پدیده «نگاه آلوده» را از دیدگاه «روان شناختی» مورد بررسی قرار می دهد.
آدمی، موجودی لذت جو است که دوست دارد از همه حواس خود به نوعی لذت ببرد، هر چند پیوسته در شناخت لذت دچار اشتباه می شود و خود و دیگران را به خطر می افکند. نگاه برای انسان هنگامی منشأ لذت است که با تمرکز همراه باشد و ذهن را به خدمت بگیرد.
انگیزه چشم چرانی جز این نیست که فرد با تمرکز در هنگام نگاه و استخدام تخیّلات، در دنیای خیال به هوسرانی می پردازد. در حقیقت لذت نگاه، برگرفته از تخیّلاتی است که نگاه در درون فرد می پروراند. نگاه و تخیّل را هیچ گاه نمی توان از یکدیگر جدا ساخت و بیننده، هر چند پاکدامن باشد و نگاه هوس آلود نکند، نمی تواند ذهن را از تخیّل غیر ارادی برهاند. با نگاه متمرکز به چهره زیبا و مناظر شهوت انگیز، ذهن برای ارضای غریزه تحریک شده، به صحنه سازی می پردازد و از خصوصیات پیدا و ناپیدای آنچه دیده است، تصویری خیالی درست می کند و در عالم خیال به بهره وری می پردازد. در چنین حالت، ذهن فعال و قدرتمند انسان دچار نوعی رکود و اختلال می شود و از تفکر در امور متعالی و نوآوری سازنده دور می ماند و دچار نوعی استثمار فکری مرموز می شود که وی را از هر گونه تفکر دیگر باز می دارد.(2) این پدیده ذهنی، نخستین عامل به وجودآورنده زمینه گناه برای شخص است؛ بخصوص در دوران جوانی و دوران بحران غرایز. با دور شدن شخص از تربیتِ انسانی و دینی، چشم او که لطیف ترین اعضا و مهم ترین آنها برای شناسایی چیزها است، به عاملی تبدیل می شود که صاحب خود را به تباهی می کشاند.
حال به پاره ای از آثار و پیامدهای نگاه اشاره می کنیم:
در گفتار پیشوایان معصوم علیهم السلام، جملاتی مشاهده می شود که به جوانب تأثیرات روانی و حتی اجتماعی نگاه، اشاره دارد. حضرت امام صادق(ع)می فرماید:
«النَّظرُ بریدُ الزِّنا؛
نگاه شهوت آلود، نامه رسانِ زناست.»
گویا نگاه متمرکز و آلوده با ارسالِ تلگرافی بسیار فوری، بیننده اعضای بدن را به انجام روابط ناسالم دعوت می کند.
امام علی(ع) می فرماید:
«چشم، دیده بان عقل و پرچمدار و جاسوس دل است.»
در حقیقت دیده بان، مشاهدات خود را به مرکز اطلاعات گزارش می کند و در آنجا است که نسبت به مشاهداتِ او تصمیم گیری و نیروها بسیج می شوند. در بدن نیز مغز است که پیام های چشم را دریافت می کند و به تلاطم می افتد و هورمون های محرّک غرایز را به سراسر بدن گسیل می دارد. آنچه در مغز رخ می دهد شاید همان باشد که در این فرموده امام صادق(ع) نهفته است:
«النَّظَرةُ بَعْدَ النظرَةِ تَزرعُ فی القلب الشهوةَ و کفی بِها لِصاحبها فتنة؛
نگاههای پیاپی، بذر شهوت را در دل می افشاند و همین امر برای هلاکت بیننده کافی است.»(3)
نگاه مانند برخورد دو سیم مخالف (مثبت و منفی) و متصل کردن آنها به هم است که جرقه ای شدید است بر خرمن ایمانِ شخص نگاه کننده و چند لحظه بعد، از خرمن ایمان او جز توده ای خاکستر باقی نمی گذارد. و آنگاه است که فروغ عقل هر خردمندی خاموش، و پند و نصیحت، بی اثر و ترس از آبروریزی و لغزش، فراموش می گردد.
تیرهای زهرآگین
انکار نمی شود که مشاهده چهره نازیبا، نظر انسان را جلب نمی کند و تمایلات غریزی را به هیجان نمی آورد. از همین رو ذهن آدمی بیشتر چهره های زیبا را در خاطر حفظ می کند. همین امر سبب می شود که انسان پیوسته از مشاهداتش چیزهایی را به یاد آورد که برای او هیجان آور و تحریک کننده است و آنگاه به هوس افتد و در جستجوی گناه برآید یا تلخیِ تحمل را بچشد و دچار بیماری های روانی گردد. در فرموده ای از حضرت امام صادق(ع) چنین آمده است:
«النظرةُ سهمٌ من سهامِ اِبلیسَ مسمومٌ؛
نگاه (آلوده) تیری از تیرهای زهرآگین ابلیس است.»(4)
زهر نگاه، همان اوهام جنسی است که در کوتاه ترین زمان، سراسر جسم و روح آدمی را دستخوش تلاطم می کند. خاطره صحنه مشاهده شده، در مغز تداعی و به تکاپوی اعضا می انجامد. فرد که می داند دستیابی به آنچه دیده برایش به آسانی ممکن نیست، در اندیشه فرو می رود و روانش در فشار قرار می گیرد و ظرفیت عصبی او به انتها می رسد و دچار فشار روانی (استرس) می گردد.
در این باره هنوز آدمیان سخنی پر ارج تر و سنجیده تر از این نگفته اند که امام صادق(ع) فرمود:
«ما اغْتَنَمَ احدٌ بمثلِ ما اغتَنَم بِغَضِّ البَصَرِ؛
هیچ کس بهره ای به چنگ نیاورده که همانند بهره وی از راه فرو نهادن چشم، باشد.»(5)
تشویش روانی بیماری های روان تنی (پسیکو سوماتیک)(6) شامل آن دسته از ضایعات جسمی است که منشأ آن، مسائل روانی است؛ مثل بعضی از انواع کم اشتهایی، بی قراری، خستگی اعصاب، سردرد و بیماری قلب. گاهی انسان به ناراحتی های جسمی مثل دل درد دچار می شود و پزشک هیچ عامل جسمی برای آن نمی یابد و منشأ را تنها مسائل روحی و روانی می بیند.
کم نیستند افرادی که به سبب فقر، نداشتن همسر خوب یا خانه و فرزند، به بیماری های جسمی مبتلایند.
بسیاری از افسردگی ها و آزردگی های روانی محصول مشاهده صحنه های مهیّج و تحریک کننده است. زمانی که فرد به هر علت با اخلاق و آداب انسانی و اصول مذهبی بیگانه باشد، مشاهده صحنه های هیجان انگیز، روحِ کامجویی و لذت طلبی وی را تحریک می کند اما چون عوامل طبیعی و موانع اجتماعی از لذت بردن او جلوگیری می کند، احساس محرومیت و فشار روانی درونش را می گدازد. از طرفی، اگر هم موانع اجتماعی در میان نباشد، ضایعات دیگری پیش روی اوست که نمونه آن را جوامع بی بند و بار دچارند.
برای این بیماری هیچ دارویی شناخته و تجویز نشده است. درمان آن کنترل چشم است و تهذیب نفس.
نسخه پزشکان، استراحت، تفریح، شنا کردن و سفر است. اما استفاده از اینها در محیط اجتماعی آلوده و دور بودن از تربیت اخلاقی جز تشدید بیماری، نتیجه ای ندارد. درمان بیماری های «پسیکو سوماتیک»، منحصر به پیشگیری یا بازگشت به موقعیت پیش از بیماری است.
امام علی(ع) فرموده است:
«من اَطلقَ طَرْفَهُ کَثُرَ اَسَفُه؛
آنکه چشم خود را آزاد نهد، تأسف و اندوه وی بی پایان شود.»(7)
و نیز امام صادق(ع) فرمود:
«کَمْ مِن نظرةٍ قصیرةٍ اَورثَتْ حَسْرةً طویلَةً؛
چه بسیار نگاه کوتاهی که حسرت دامنه داری در پی آورد.»(8)
شخصی که نگاهش را مَهار نکند، بی آنکه پس از نگاه بهره ای به چنگ آورده
باشد، تنها حسرتی تلخ برایش خواهد ماند. کمپلکس روانی ـ که امروزی ها گویند ـ محصول همان حسرتی است که در روایت بدان اشاره شده است. در این گفتار خن از نگاه لحظه ای است نه چشم چرانی پیاپی. شک نیست که نگاه هر چه طولانی تر باشد، مخاطره انگیزتر است.
آنچه گذشت، ویژه نگاه مرد به زن نیست. نگاه گناه آلود (معنادار) زن به مرد نیز همین آثار را به جای خواهد گذاشت. از فرموده های رسول خدا(ص) است که: «خشم خداوند نسبت به زنِ شوهرداری که دیدگانش را به غیر شوهر یا به نامحرمان بدوزد، شدید است. در این صورت خداوند همه اعمال او را بی نتیجه (بدون پاداش) می گرداند.»(9)
ناقوس افسردگی
بیماری روانی که محصول چشم اندازی به مناظر شهوت انگیز می باشد، «افسردگی» است. این بیماری، نامی برای نوعی حالت روانی است که فرد نسبت به مسائل پیرامون خود بی تفاوت و کم اهمیت می شود. امروزه مردم آن را به اشتباه، همان بی حوصلگی تصور می کنند، در حالی که این دو با یکدیگر تفاوت دارند.
افسردگی، نوعی اختلال روانی است که گاه همانند فلج شدن اعضا که شخص را از حرکت باز می دارد، فرد را از هر حرکت و تصمیم باز می دارد و نسبت به همه چیز بی تفاوت می کند. چنین فردی از چیزهایی رنج می برد که نمی تواند منشأ آن را بشناسد. آنگاه که شخص پیوسته نظاره گر زیبایی های زنان یا مردان باشد و هیجان او به ناکامی بینجامد، غمی جانکاه او را به بیماری افسردگی دچار می کند که درمانش از خیلی بیماری های جسمی، سخت تر و طولانی تر است.
ناسازگاری و ناهنجاری
شخص مبتلا چون پس از مدتی دریابد که رنجش وی، از چه عاملی سرچشمه گرفته و مطمئن شود که هوسش به لذتی نمی انجامد، راه عقده تکانی و تخلیه در پیش می گیرد. اگر در بیرون خانه به گناه آلوده نشود و به تصور خود آرام نگیرد، در خانه تلافی می کند. دوست دارد همه را به زیر سلطه و خشونت خود در آورد و آنچه خود روا می بیند، به آنها تحمیل کند. نهیب می زند، ناسازگاری می کند و بدین گونه از اعضای خانواده اش انتقام می گیرد. اگر همسر نیز داشته باشد، رفته رفته توقعاتش از همسر اوج می گیرد و احساس می کند برای دستیابی به لذت بیشتر باید همسرش را مورد فشار قرار دهد. در این صورت همسرش ناچار است جوابگوی تمایلات کسی باشد که به ناروا تمایلات او برافروخته و کام نامشروع خواسته و کامروا نشده است.
دور نیست که در همین مرحله، میان آنها اختلاف دامنه دار افتد یا به انحرافاتی گرفتار شوند.
عشق و خودکشی
بر پایه تحقیقات و گزارش ها، خودکشیِ عاشقانِ شکست خورده، بیشتر در جوامعِ غیر مذهبی و نامعتقد به حجاب و حریم، رُخ می دهد و ناپوشیدگی بانوان، عاملِ اصلی یا جنبی آن است.
امام علی(ع) در این باره می فرماید:
«رُبَّ صَبابَةٍ غُرسَتْ من لحظَةٍ؛
بسا عشقی که بذر آن به یک لحظه (نگاه کوتاه) در دل افشانده شود.»(10)
برای کسی که رنج عشق را نچشیده باشد، تعجب آور است که بشنود کسی در اثر ناکامی در عشق، خودکشی کرده است.
خودکشی ها اگر از ابلهی نباشد، از کوتاه بینی و نداشتن جهان بینی عمیق است. عاشقی که همه چیز را در این دنیا خلاصه می کند، وقتی در عشق شکست بخورد دیگر انگیزه ای برای ادامه زندگی نمی یابد و جز خودکشی راهی نمی بیند اما کسی که از یک جهان بینی عمیق برخوردار است و به مرحله باطن دنیا و مرحله آخرت، اعتقاد دارد، عشق را آزمونی می داند و عدم موفقیت را تقدیری برای امتحان صبر و تحمل و چنین بینشی او را مقاوم ساخته و به ادامه زندگی امیدوار و به تقدیرها راضی می گرداند ... .
بازگشت سخت
در میان گناهان آنچه به حقوق دیگران مربوط است، توبه ای بس دشوار دارد و برهنگی و بدحجابی، از این نمونه است. زیرا فرد بدحجاب به آسانی نمی تواند ضایعات اجتماعی و نابسامانی های برجای مانده از عمل خود را برطرف کند. او می بایست گناهی مساوی گناه همه کسانی را که با رفتار وی مرتکب گناه شده اند، بر دوش بگیرد و اگر
عمل او باعث زیان و ضرر معنوی و هدایتی شده، وزر آن بر عهده او می باشد و توبه او نیز فقط با پشیمانی از گذشته و عزم بر عدم ارتکاب آن در آینده نیست بلکه باید در اصلاح فسادهایی که از ناحیه او ایجاد شده، در حدّ امکان اصلاح بکوشد.
هشدار
برخی صاحب نظران آثار نگاه آلوده (چشم چرانی) را این گونه فهرست می کنند:
1ـ دشواری در تنفس؛
2ـ درد اطراف قلب؛
3ـ تپش قلب؛
4ـ ضعف و خستگی عمومی؛
5ـ سردرد؛
6ـ بی قراری؛
7ـ بی خوابی و کم اشتهایی؛
8ـ خستگی فکری و دماغی.(11)
اینها علاوه بر عقده های ناگشودنی روانی است که پیشتر آمد. پس بکوشیم از قرآن و تعالیم قرآنی دور نشویم که تمام دستورات اسلام به نفع بشر است.
پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره اسراء، آیه 36. اِنَّ السّمْعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً.
2 ـ در باره رابطه «تمایلات و اشتغالات ذهنی، با «ادراک» ر.ک: روان شناسی احساس و ادراک، پرفسور «اِم.وی.ورنون»، ترجمه و تلخیص دکتر علی پورمقدس.
3 ـ المستدرک الوسائل، کتاب النکاح، باب 104، ح6.
4 ـ همان، ح5.
5 ـ مستدرک الوسائل، کتاب النکاح، باب 80، ح8؛ بحارالانوار، ج104، ص41.
6 ـ شاخه ای از علوم پزشکی و روان شناختی کاربردی است که می کوشد بیماری های متأثر از فشارهای هیجانی را تشخیص داده و درمان کند
7 ـ الکافی، ج8، خطبه وسیله؛ غرر الحکم، ص260.
8 ـ بحارالانوار، ج104، ص40.
9 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص172.
10 ـ غرر الحکم، ص260، ح5549.
11 ـ اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دکتر پاک نژاد، ج16، ص15.
ضمائم: