ما انسان ها در ارتباط با یکدیگریم و تأثیر و تأثر نیز از خصوصیات حیات اجتماعی و زندگی جمعی ماست، به خصوص در عصر حاضر که «عصر ارتباطات» است و جهان به صورت « یک دهکده بزرگ» در آمده است
شاید خود ما نیز متوجه نباشیم، ولی از محیط اطراف و دیدهها و شنیدهها و حرفها و عملها نقش بپذیریم و تحت تأثیر قرار بگیریم
در دنیای بزرگ و پیچیده، هر کس که حرفی میزند، کتابی مینویسد، فیلمی میسازد، سخنرانی و تدریس میکند، روزنامه و مجله منتشر میکند، طرّاحی و نقاشی میکند، قصه و رمان مینگارد، کار هنری و نمایشی انجام میدهد و ... هر کدام به نوعی «پیام» دارد و در پی «مخاطب» است واثرگذاری بر آن
پس میلیونها فرستنده پیام، هر لحظه در اندیشه شکلدهی به افکار، احساسات، پسند و سلیقه، تمایل و انتخاب، اخلاق و رفتار دیگرانند و افکار ما نیز در معرض این القائات و جهتدهیها و اثرگذاریهاست. آنچه در برابر چشم ما قرار میگیرد، گزارشهایی که به اطلاع ما میرسد، حرفهایی که از افراد، رادیوها، سخنرانیها، استادان، دوستان، معاشرین و مرتبطین میشنویم، فیلمها و سریالهایی که تماشا میکنیم، تابلوهایی که در خیابانها و میدانها و معابر نصب میشود، آگهیهای تجاری و پیامهای بازرگانی و نمایشگاههای کتاب و صنایع و عکس و نقاشی که مورد بازدید ما قرار میگیرد، تابلوها و دیوارنوشتهها، صفحات اول جراید و تیتر روزنامهها، بوتیکها و مغازهها و ویترینها، نوارهایی که برایمان پخش میکنند، سایتهای اینترنتی که به اطلاعرسانی مشغولند، بازیهای رایانهای و آتاریهای سرگرمی و دهها و صدها از این گونه وسایل و مسایل و ابزار و ادوات، هر کدام به نحوی میتوانند بر فکر و عقیده و پسند و سلیقه و دیدگاه و انتخاب ما اثر بگذارند و گاهی ما را آن طور که میخواهند، بسازند و بار آورند.
عجب دنیای شلوغی! و عجب وضعیت حساس و خطیری! ماییم و این همه فرستنده آنهایند و این همه گیرنده !
ما مسؤول پیامد «نوع انتخاب» خویش نسبت به این فرستندههاییم
حال، گیرنده فکری خود را با چه فرستندهای و روی چه طول موجی باید تنظیم کنیم ؟ به هر حال، ما نوعی بمباران تبلیغاتی و فرهنگی میشویم. وظیفه دفاع و سنگر گرفتن و به پناهگاه رفتن و خود را از آسیبها مصون دانستن داریم و بیتفاوتی و بیخیالی، عقلایی نیست
همان گونه که با عوض کردن کانال تلویزیون، به راحتی میشود شاهدِ سخنرانی، فیلم، آموزش مطالب علمی، صحنه مسابقات ورزشی، تلاوت قرآن یا اجرای نمایش و ... بود و با چرخاندن پیچ رادیو میتوان شنونده موسیقی، قرائت قرآن، گزارش اجتماعی، طنز و لطیفه، تحلیل سیاسی، اخبار اجتماعی، آموزش آشپزی، آگهیهای بازرگانی، القائات سوء دشمنان، اخبار دروغ و شایعات و ... بود، در تنظیم گیرندههای فکری خودمان روی فرستندههای بیشمار نیز، «انتخاب» ما است که نقش اول را ایفا میکند
گزینش»، شرط عقل در چنین جهانِ آشفته و خط اندر خط است.«
هم خودمان باید چنین کنیم، هم فرزندانمان را با این فرهنگ، یعنی «فرهنگ گزینش بهترینها» بار آوریم
کسی که نخواهد یا نتواند نسبت به آنچه بر ذهن و فکر و قلبش وارد میشود کنترلی داشته باشد، باید پاسخگوی پشیمانیهای بعدی و زیانهای متعاقب این گونه «بیمرزی» هم باشد
هر کدام از ما اگر به نوعی «مرزبان» قلمرو دل و نگهبان مرزهای کشور جان و روانمان نباشیم، در دنیایی که همه در پی گسترش مستعمرات خویشند و دنبال یافتن پایگاههای جدید در اندیشههای جهانیان، شگفت نخواهد بود اگر شاهد حضور «سربازان بیگانه» در داخل مرزهای کنترل نشده «وجود خویش» باشیم
آیا کنترلی بر «ورودیهای فکر» خودمان و فرزندانمان داریم؟
شاید نشود جلوی امواج فرستندههای صوتی و تصویری و الکترونیکی را گرفت، ولی این سوی قضیه دست خود ماست، استفاده کردن یا نکردن، گوش دادن یا ندادن، دیدن یا ندیدن، خواندن یا نخواندن .
اگر امنیت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه نیازمند کنترل مرزهاست، مرز دل و جان هم نیازمند کنترل است، و گرنه در «بندر دل»، جز کشتیهای بزرگ هوس پهلو نمیگیرد و غیر از بار «گناه»، تخلیه نمیشود و کالای قاچاق «وسوسه» وارد نمیشود
دردا که دل از وسوسهها رو نگرفت
با آب و هوای معنوی خو نگرفت
افسوس که در اسکلههای دلِ ما
جز کشتیِ اشتباه ، پهلو نگرفت
اگر گمرک اندیشهها بدون حفاظت و مراقبت باشد، «فرهنگ قاچاق» وارد میشود و اخلاق و ارزشها به غارت میرود. این، همان «شبیخون فرهنگی» است و قربانیانِ آن مردم، به خصوص جوانانیاند که از نامردیها و نیرنگهای دشمنان دوستنما و گرگانِ میشصورت بیخبرند
کنترل بر «ورودیهای فکر»، مصونیتآور است
نظارت بر مرزهای فکری و فرهنگی و جلوگیری از گسترش اندیشههای مسموم و شبهههای تردیدآفرین، برای پیشگیری از مسمومیت جامعه است. وقتی نشت گازهای سمی و مهلک در فضای فکری و فرهنگی جهان به یک خطر جدّی و جهانی تبدیل شده است، مگر میتوان بدون ماسک، آزادانه در جوّ مسموم تردد کرد و بیخیال زیست؟ این «آزادی» نیست، جهالت و حماقت است.
روشنگران باید سر راهها و پیچها نورافکن بگذارند و آینه نصب کنند و با علایم هشداردهنده، عابران و رهگذران را مجهز به «دید» کنند، تا به صخره جهل نخورند و به دره غفلت سقوط نکنند. گاهی سقوط یک فرد، جمعی را هم به سقوط میکشاند. پس، آنکه به سلامت خویش علاقهمند است، باید به فکر سلامت جامعه هم باشد، چرا که آلودگی فضای جامعه، او را هم تهدید میکند.
در دنیای اثرگذاری و اثرپذیری که دچار آنیم، باید هوشیار باشیم که دریافتکننده کدام امواج و فرستنده کدام پیامهاییم. همان گونه که ما از دیگران اثر میپذیریم، بر دیگران هم اثر میگذاریم. حرفها، رفتارها، پوشش، زندگی، نوشته و هنر ما، دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد
ما از یک سو گیرندهایم، از یک سو فرستنده
اگر گیرنده فکری خود را روی کانالهای سالم تنظیم نکنیم، فرستنده سالم و بیزیانی هم نخواهیم بود، چون اگر ورودی ذهن ما آلوده باشد، خروجی آن هم آلاینده محیط فکری و وضع روانی دیگران خواهد بود. فرستندههای خوبی هم هست، ولی گاهی ما گیرنده خوبی نیستیم و بیماردلانه در پی امواج مخرب میرویم
در کارهای تربیتی و تعلیمی، در خانه و مدرسه و اداره و محل کار و بازار و اجتماع، ما از یک جهت «گیرنده» واز سوی دیگر «فرستنده»ایم و اساس تربیت بر همین استوار است
حرفهای نسنجیده ای که از زبان ما بر می آید ،دل فرزندانمان را تیره میسازد و رفتارتبعیض آلود و تناقض آمیز ما ، روی مخاطبان و فرزندان و شاگردان ما تاثیر سوء می گذارد . نوع زندگی ما برای دیگران پیام دارد ، همانگونه که ما از سخن و رفتار دیگران الگو میگیریم هر چند به صورت نا آگاهانه و غیرمستقیم
پس در دنیای رابطه ها از بازتابهای گسترده و سرنوشت ساز گیرنده های فکری و فرستنده های زبانی غافل نباشیم
ضمائم: