چرا دعایم مستجاب نمی شود؟
آیت الله مصباح یزدی
خداوند در قرآن کریم وعده استجابت دعا داده و فرمود: «ادعونی استجب لکم» مومن/60 پس چرا برخی دعاها مستجاب نمی شوند؟
قرآن می فرماید: «ان الله لا یخلف المیعاد» رعد/31 خداوند در وعده تخلف نمی کند.، پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چیست ؟
این مطلب مکرراً از ائمه اطهار (علیهم السلام) سؤال می شد و آن بزرگواران نیز متناسب با فهم سوال کننده ، جواب هایی به اشخاص گوناگون می دادند .
برای فهم بهتر آیه مذکور لازم است در آن دقت بیشتری کنیم :
1- « ادعوا» یعنی چه ؟ آیا معنای « دعا » این است که خواسته خود را بر زبان بیاوریم ؛ هر چند معنای آن را نفهمیم ؟ یا حتی اگر معنای آن را می فهمیم، بدان توجه نداشته باشیم ؟ یا در صورت توجه، معنای آن با میل باطنی ما موافق نباشد ؟
درست است ، معمولا به تکلم الفاظ که همراه با درخواست باشد « دعا » گفته می شود ؛ مثلاً ، کسی را صدا بزنیم و از او چیزی بخواهیم . اما الفاظ از « ما فی الضمیر » انسان حکایت می کنند و خود اصالت ندارند . این گونه نیست که شکل الفاظ در حوادث جهان تاثیری داشته باشد و هر لفظ از زبان هر کس که ادا شود، موثر باشد . همان گونه که قبلاً بیان شد ؛ دعا امری قلبی است و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت می کند . پس دعا باید از روح و دل انسان صادر شود و انسان واقعاً خواستار چیزی باشد . اگر فقط الفاظی را به زبان بیاورد و در دل به آنها توجه نداشته باشد ، به طور جدی درخواست ننموده و در حقیقت اصلاً دعا نکرده است.
دعا باید با خواست جدی همراه باشد و انسان در وقت دعا توجه کامل داشته باشد که چه می خواهد. واقعیت این است که بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و صرف لقلقه زبان است ، عادت کرده ایم بعد از نماز چند جمله ای دعا کنیم، بدون آنکه توجه جدی به آن داشته باشیم .
2- دعا باید مصداق « ادعونی » باشد ؛ درخواست صرف از خدا . اگر انسان شرایط مذکور را رعایت کند ولی دل او متوجه خدا نباشد، واقعاً دعا نکرده است . مثلاً ، ما درخواست علم می کنیم، واقعاً هم دانش را دوست داریم ، در درخواست خود نیز جدی هستیم ؛ اما تصور می کنیم که عالم شدن به خدا ربطی ندارد و فقط به سعی و کوشش خودمان بستگی دارد . می گوئیم : «پروردگارا ، علم سودمند و کردار شایسته از تو طلب می کنم .»
اما در عمق جان اعتقاد نداریم که خدا به انسان علم می دهد . به عبارتی ، تنها به دنبال جنبه تلقینی دعا هستیم که علم چیز خوبی است و باید به دنبال تحصیل آن رفت و از « اللهم » استنباط « ان شاء الله » داریم که در بسیاری از کارهایمان فقط برای تشریفات به کار می بریم و در واقع، تعلیقی بر مشیت خدا نیست ؛ همچنان که در آغاز بسیاری از کارها « بسم الله الرحمن الرحیم » را صرفاً به عنوان تشریفات به کار می بریم و متاسفانه بسیار کم اتفاق می افتد که حقیقتاً به یاد خدا باشیم و هر کاری را با نام و یاد او شروع کنیم .
بسیاری از دعاهای ما نیز به همین نحو است ، با وجود آن که در ظاهر مطلبی را از خدا درخواست می نماییم ، اما در واقع به این مطلب اعتقاد نداریم که خدا باید خواسته ما را عطا فرماید . در این صورت نیز نباید منتظر اجابت دعایمان باشیم .
چنین دعاهایی که صرف تکلم برخی الفاظ است و در خواست از خدا نیست ، هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید ؛ چون درخواست واقعی ما از خدا نبوده ، بلکه به اسباب مادی و قدرت خود متکی هستیم .
آیه « ادعونی استجب لکم » شرطی است که به شکل امر بیان شده و در واقع این گونه است که « ان تدعونی استجب لکم » این شرط در صورتی تحقق پیدا می کند که اولاً ، در در خواست خود جدی باشیم . ثانیاً ، در خواست ما صرفاً از خدا باشد و او را در تحقق دعایمان موثر بدانیم . در این صورت ، شرایط استجاب دعا محقق گردیده است . آیا می توان گفت که چنین دعایی مستجاب نمی گردد؟
نکته دیگر مربوط به لوازم استجابت دعاست . ممکن است از خداوند درخواستی داشته باشیم و صلاح خود را در استجابت آن دعا بدانیم وآن را موجب کسب کمال بدانیم ؛ اما در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشیم . نمی دانیم که اگر خواست ما تحقق پیدا کند، چه لوازمی دارد ، آیا لوازم آن به حال ما مفید است یا نه؟ اگر ما به لوازم آن آگاهی داشته باشیم ، قطعاً دعای ما به شکل دیگری اظهار می گردد . به عبارت دیگر ، اگر خداوند بفرماید که استجابت دعا چنین لوازمی را در بردارد ؛ آیا حاضری با تحقق آن لوازم، دعایت مستجاب گردد؟ قطعا پاسخ منفی خواهیم داد .
برخی در خواست های ما از خداوند ، مانند خواست بچه ای است که چیزی از والدین خود می خواهد ولی به ضرر آن آگاه نیست؛ چون اگر از زیان های آن مطلع بود، آن خواهش را مطرح نمی کرد.
گاهی اوقات به جای استجابت دعا در این دنیا، خداوند مقاماتی را در آخرت به انسان عطا می فرماید. این مطلب مربوط به نکته سومی است که از آیه شریفه استنباط می گردد؛ یعنی کسی که به آخرت ایمان دارد ، اگر توجه کند که درخواست او درباره امر دنیوی در مقابل پاداش اخروی قابل مقایسه نیست ، قطعاً سعادت و کمال خویش را طلب خواهد کرد ؛ اما در اثر غفلت، به مسائل دنیوی توجه پیدا کرده است. اگر واقعیت برای اوآشکار می شد که در آخرت به چنین چیزهایی نیازمند تر است ، آنها را برای آخرت درخواست می کرد .
چون خداوند متعال می داند که مومن به دلیل ایمانش علاقه بیشتری به امور اخروی دارد ، گاهی دعای او درباره امور مادی را برای آخرتش ذخیره می کند . او هم وقتی ببیند که در آن جهان به چه مقاماتی نائل می گردد، شاکر خداوند خواهد بود و از این معامله با خداوند خرسند خواهد شد. در دعای افتتاح به این مطلب اشاره شده است. «و لعل الذی ابطا عنی هو خیر لی لعلمک بعاقبة الامور»
شاید تاخیر تو در استجابت دعاهای من به مصلحت بوده و برای من بهتر باشد ؛ چون تواز عاقبت کارها و مصالح و مفاسد زندگی خبر داری .
علاوه بر موارد مذکور ، در روایات علل دیگری نیز برای مستجاب نشدن دعا ذکر شده است . مثلاً در برخی روایات آمده است : مردمی که « امر به معروف » و « نهی از منکر » را ترک کنند ، خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می سازد : نخست ، دعای آنان مستجاب نمی گردد . دوم، بدترین و فاسد ترین افراد را بر آنان مسلط می گرداند .
شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند :
دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند ( لذا دعایتان مستجاب نمی شود) :
1- خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید .
2- به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید .
3- کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید .
4- می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند.
5- می گوئید به پاداش الهی مشتاقید ، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد .
6- از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید.
7- به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید ، ولی شما با او دوستی می کنید .
8- عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید .
9- با این همه، چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود، در حالی که خود درهای آن را بسته اید . سپس فرمودند : تقوا پیشه کنید ، اعمال خود را اصلاح کنید ، نیات خود را صادق گردانید ، امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما مستجاب شود.
---------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- بحارالانوار ، ج 93، ص 376
انتهای پیام
ضمائم: