۱۳۹۵/۱۰/۲۴   0:55  زيارة:4430     ویژه کودکان و نوجوانان


پيش گوئي حوادث

 


 

خواجه نصيرالدين طوسي در صدد بود تا بتواند رصدخانه اي را ايجاد کند . او از خان مغول درخواست کمک کرد وليکن هلاکوخان قبول نمي کرد .
روزي که دوباره بحث در اين موضوع در گرفت هلاکوخان به خواجه گفت : چرا بايد اين همه پول صرف کار بي ارزشي مثل رصدخانه شود . مگر پيشگوئيهاي نجومي به چه درد مي خورد و آيا مي توان از وقوع حوادث جلوگيري کرد ؟
خواجه نصيرالدين گفت : حرف شما صحيح است با پيگويي حوادث نمي توان نقشي در وقوع يا عدم وقوع يک حادثه داشت .



خان گفت : حال که بي تاثير است پس چرا اين همه پول خرج اين کار کنيم .
خواجه نصيرالدين گفت : اگر شما اجازه فرماييد من نشان خواهم داد که پيشگويي حوادث طبيعي چگونه مي تواند مفيد باشد
خواجه نصيرالدين بدنبال اثبات حرفش بود تا اينکه قرار شد شبي مهماني بزرگي در منزل خان با حضور بزرگان برپا شود . با اجازه خان و با دستور خواجه نصيرالدين تشت بزرگ مسي را مخفيانه به پشت بام بردند و به غلامان دستور داده شد که در فرصتي مناسب تشت را از بالاي بام به حياط پرت کنند .
زماني که مهماني در اوج خود بود و همه سرگرم جشن بودند به دستور خواجه نصيرالدن تشت بزرگ مسي را از پشت بام به پايين انداختند و صداي وحشتناکي بلند شد . صدا به قدري وحشتناک بود که ترس همه را فرا گرفت تعدادي بيهوش شدند و عده اي شمشير کشيند و هرکس عکس العملي نشان مي داد . عده اي داد و فرياد مي کشيدند و..
در آن حال هلاکوخان با قهقه مي خنديد . زيرا مي دانست که اين صدا جز افتادن آن تشت نيست .
خواجه نصيرالدين گفت : همانطور که خان شاهد هستند تنها ما دو نفر از اين صداي مهيب نترسيديم چون از وقوع آن خبر داشتيم . اگر ما در علم نجوم پيشرفت کنيم مي توانيم خيلي از حوادث طبيعي را پيش بيني کنيم و زمان حادثه دچار وحشت نمي شويم و حتي مي توانيم اقداماتي براي جلوگيري از تخريب  و تلفات بيشتر انجام دهيم .
بدين ترتيب خان مغول  به اهميت نجوم پي برد و فرمان تاسيس رصدخانه مراغه صادر شد . که بتدريج به بزرگترين مرکز تحقيقات رياضي و نجوم تبديل شد .

انتهای پیام