۱۳۹۵/۷/۲۱
6:34
زيارة:3020
رویدادها
مسابقه محرم شماره 9 |
|
جهت ورود به مسابقه اینجا را کلیک کنید.
اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام
- مجمع بن عبدالله عائذی
وی از شهدای کربلا در حمله اول است . از قبیله مذحج و اهل یمن بود . در مسیر کوفه ، در منزلگاه «زباله » به سیدالشهداء علیه السلام پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد . نامش در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است .
- نافع بن هِلال
از شهدای کربلاست . نافع ، بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمؤ منین علیه السلام بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیتهای بارز کوفه بود و پیش از شهادت مسلم بن عقیل ، مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین علیه السلام به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پرشوری مراتب وفاداری خویش را نسبت به سیدالشهداء ابراز داشت . نافع ، نام خود را روی تیرهای زهرآگین خود می نوشت و همواره با آنها تیراندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر ، او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا اینکه بازوهایش شکست . او را محاصره کرده و زنده دستگیر نمودند . شمر او را گرفته نزد عمرسعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید .
بعضی نیز او را هلال بن نافع گفته اند .
- مرو بن قَرَظَه انصاری
از شهدای کربلاست . پدر او ( قرظه ) از اصحاب علی علیه السلام و از خزرجیانی بود که به کوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در رکاب علی علیه السلام با دشمنانش جنگید . عمرو ، از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرم به سیدالشهداء (ع) پیوست . امام در گفتگوهایش با عمرسعد ، او را برای مکالمه می فرستاد و او جواب می آورد ، تا آنکه شمر از کوفه آمد و این مذاکره قطع شد . روز عاشورا جلوی امام حسین علیه السلام ایستاده بود و تیرهای دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و اینگونه از جان امام محافظت می کرد . زخمهای زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که : ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود : آری ! تو پیش از من به بهشت می روی . از من به پیامبر سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید شد . نامش در زیارت ناحیه آمده است . برخی هم شهادتش را در عرصه میدان و پس از رجز و رزم گفته اند .
- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی
از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیرالمؤ منین ، اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . به نصب علی علیه السلام در غدیر به امامت گواهی داد . روز تاسوعا با « بُریر » شوخی می کرد . وقتی گفتند : الان چه وقت شوخی است ، گفت : چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت ، جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست . او از شخصیتهای بارز شیعی کوفه محسوب می شد و در ایام نهضت مسلم بن عقیل ، از مردم به نفع حسین بن علی علیهما السلام بیعت می گرفت .
- جُنادة بن کعب انصاری
از شهدای کربلاست . نامش را جنادة بن حرث هم نوشته اند . از طایفه خزرج بود . از مکه همراه امام حسین علیه السلام به کوفه آمده و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمربن جناده ) نیز در کربلا شهید شد. برخی او را به نام جدش « جنادة بن حارث » ذکر کرده اند .
- عَمرو بن جُناده انصاری
از شهدای نوجوان کربلا ، که پدرش نیز در رکاب سیدالشهداء علیه السلام شهید شد . این جوان چون خواست به میدان رود ، امام فرمود : پدر این جوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت : مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد . سر او را به طرف سپاه امام حسین علیه السلام افکندند . مادرش ( بحریه بنت مسعود خزرجی ) آن سر را برداشت و گفت : چه نیکو جهاد کردی ، پسرم ! ای شادی قلبم ، ای نور چشمم ! سپس سر را پرتاب کرد و با آن کسی را کشت ، سپس چوبه خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد . امام حسین علیه السلام مانع شد و او را به خیمه زنان برگرداند . نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است .
برگرفته از : فرهنگ عاشورا- جواد محدثی
انتهای پیام |
|