۱۳۹۷/۹/۲۵   1:57  زيارة:3914     فرهنگی ، اعتقادی


توصیه هایی برای زوج های جوان

 


با هم کنار بیایید / بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی زوج های جوان!
زوج هایی که اغلب بر سر مسائل مالی و به طور مشخص درباره پول، با هم مشاجره می کنند، اختلافشان بیشتر بر سر چگونه خرج کردن است و میزان درآمد، کمتر مسئله ساز می شود. اختلاف، زمانی بروز می کند که زن و شوهر درباره چگونگی خرج کردن درآمد، نظریاتی متفاوت دارند و هر کدام درباره فرایند تصمیم گیری در این مورد به شکلی می اندیشند. زن یا شوهر ممکن است بخواهد درباره جزئیات مخارج بحث و تبادل نظر شود و این در حالی است که همسر او بخواهد اختیار مطلق خرج کردن درآمد خانه را داشته باشد و نیازی به مشورت احساس نکند. بنابراین، بدون توجه به میزان درآمد خانواده، روزانه درباره خرج کردن آن تصمیم گیری می شود و این، می تواند اختلاف زیادی تولید کند.
یکی از جنبه های مثبت خانواده های موفق، این است که می توانند به رغم اضطراب و مشکلات مالی، از زندگی خود لذت ببرند.آنها بر خلاف دیگران، با راحتی بیشتری محدودیت های پولی را می پذیرند و معتقدند که این محدودیت ها گذرا هستند؛ البته آنها اضطراب مالی کمتر را ترجیح می دهند؛ اما شادابی زندگی را مشروط به ناپدید شدن این اضطراب ها نمی کنند.خانواده های موفق، مشکلات ناشی از درآمد و خرج کردن آن را به کلی برطرف نکرده اند؛ برعکس، آنها نیز در مواقعی بر سر خرج کردن پول با هم اختلاف نظر پیدا می کنند؛ اما این خانواده ها از ویژگی هایی برخوردارند که به آنها امکان می دهد تا به طور مؤثرتری با مشکلات ناشی از درآمد کنار آیند. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:
1. زوج های موفق، درباره مسائل مالی با هم حرف می زنند.
زوج های موفق، بیشتر درباره چگونگی خرج کردن آن با هم حرف می زنند. آنها آشکارا درباره مسائل پولی حرف می زنند و هراس ها، تصمیمات و ارزش های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. زوج های موفق، نظریات متفاوت خود را درباره گرفتن وام و دادن پول توجیبی به بچه ها، مطرح می کنند. آنها می دانند که گاهی بحث و مشاجره بر سر پول و خرج کردن آن طبیعی است؛ اما به این مهم نیز توجه دارند که صحبت درباره این موضوع، به مراتب بهتر از انباشته شدن فشار مالی و رسیدن آن به مرحله انفجار است.
بسیاری از زن ها از میزان درآمد همسرشان بی اطلاع هستند و نمی دانند که چقدر پس انداز دارند. نکته جالب، این است که بسیاری از خانم ها، اصولاً علاقه ای به علم و اطلاع در این زمینه ندارند؛ زیرا با داشتن این علم و اطلاع، پایشان به حیطه مسئولیت در قبال امور مالی خانواده باز می شود. بچه ها هم علاقه ندارند که بدانند، پول خانواده چگونه تأمین می شود. برای آنها، مهم این است که در وقت نیاز، این پول را در اختیار داشته باشند. این گروه از زنان، نگرانی درباره پول را به شوهرشان تفویض می کنند، اما با این کار، به آنان وابسته می شوند که این، می تواند به دل خوری و رنجش بینجامد.
2. زوج های موفق، عزت نفس را با میزان کسب معاش ارتباط نمی دهند.
زوج های موفق، به مهارت خانه داری و رسیدگی مادر به سایر افراد، بهای بسیار می دهند. در این خانواده ها، مادر، تأیید و از زحماتش قدردانی می شود و هرگز در مقام پایین آوردن ارزش او در جمع خانواده، اقدامی صورت نمی گیرد.
بیکاری، احتمالاً بهترین شاخصی است که نشان می دهد افراد تا چه اندازه ارزش خود را به کارشان ارتباط می دهند. اضطراب ناشی از بیکاری می تواند برای برخی از خانواده ها فاجعه آمیز و برای بعضی دیگر، وحدت آمیز باشد و بستگی به این دارد که اشخاص تا چه اندازه ارزش خود را به مداخلی که دارند، نسبت دهند. اگر آنها نتوانند میان این دو وجه تمیز دهند، خانواده دچار ناراحتی می شود.
3. زوج های موفق، در برخورد با اضطراب، مهارت هایی در زمینه مدیریت پول ایجاد می کنند.
اغلب زوج ها، در آغاز زندگی، اطلاع و مهارت چندانی درباره امور مالی ندارند. زوج های موفق، کنترل اضطراب های ناشی از پول و درآمد را به اتفاق می آموزند. برای زوج های موفق، پول مال من یا مال تو نیست و پول به هر دو تعلق دارد. اگر درآمد به اندازه کافی باشد، زن و شوهر درباره پولی که هر یک از آنها و نیز بچه ها می توانند خرج کنند، تصمیم می گیرند؛ اما روی هم رفته، در خانواده های موفق، درآمد خانواده، یک کاسه است.
زوج ها و خانواده های موفق در زمینه مدیریت پول، اغلب از دو روش «بودجه بندی» و «کنار آمدن با تورم» استفاده می کنند.
خانواده های موفق، به بودجه بندی علاقه مند هستند؛ اما برای رسیدن به این امر، از روش های بسیار متفاوتی استفاده می کنند؛ بعضی از خانواده ها، در آغاز هر ماه، اقلام دقیق مخارج خود را فهرست می کنند و در طول ماه، می کوشند که مفاد آن را حفظ کنند و در پایان ماه نیز به حساب خود رسیدگی می کنند تا از کم و کیف مخارج آگاه شوند.
بسیاری از زوج های فارغ از اضطراب، پولی را برای آینده فرزندان خود پس انداز می کنند و به آن دست نمی زنند. این خانواده ها، به همین طریق، برای دوران بازنشستگی خود، پولی را کنار می گذارند و در عین حال، پس اندازی را برای خانواده خود در نظر می گیرند تا در صورت بروز اشکال در بودجه بندی ماهیانه، از آن استفاده کنند. این خانواده ها در عین حال، وجوهی را برای پیشامدهای غیر مترقبه و مخارج فوق العاده در نظر می گیرند. این نوع بودجه بندی، بسیار مهم است.
یکی از مهم ترین عوامل اضطراب آور مربوط به پول در خانواده ها تورم است. زوج ها مانند والدین خود نمی خواهند از دیگران پیش بیفتند؛ بلکه برای عقب نماندن از وضع موجود خود تلاش می کنند و بدین منظور، تن به کار دوم می دهند. زن و شوهر، هر دو کار و اضافه کاری می کنند؛ فرزندان خود را سر کار می فرستند که همه اینها اضطراب آور و خانواده را زیر فشار می گذارد. با افزایش هزینه ها، درآمدهای حقیقی کاهش می یابند؛ حتی خانواده هایی که به دقت بودجه بندی می کنند، در پایان ماه، بدون پول می مانند و در می مانند که چه کنند. در اغلب خانواده ها، شرایط به گونه ای است که پولی برای تفریح یا پس انداز باقی نمی ماند.
طبق نظر لیبرمن (1995م.)، خانواده ها به چهار طریق می توانند با مشکلات ناشی از تورم مقابله کنند که عبارتند از:
الف) افزایش درآمد
مسلم ترین راه برخورد با فشار اقتصادی، کار کردن خانم خانه در بیرون از منزل است؛ اما راه های دیگر افزایش درآمد را می توان در اضافه کاری، داشتن دو یا چند شغل همزمان و یا کار کردن در منزل، مانند مراقبت از فرزندان خلاصه کرد.
ب) کاستن از هزینه ها
یکی از راه های کاستن از هزینه ها، خرید کمتر مواد غذایی و یا خرید اقلام ارزان تر، کاستن از میزان تفریح و سرگرمی، صرف نکردن غذا در بیرون از خانه و خرید کمتر پوشاک است.
ج) استفاده بیشتر از منابع موجود
این سیاست یکی از مؤثرترین راه های برخورد با تورم است. صرفه جویی در خانواده، تعمیر کردن وسایل، تجدید نظر در طراحی اشیای موجود به جای کنار گذاشتن و یا تعویض آنها، همکاری دوستان برای حمل و نقل، نگه داری از فرزندان، لباس، غذا و غیره.
د) جایگزینی، مبادله یا سهیم شدن کالاها
بر اساس این روش، خانواده ها می توانند در خرید و استفاده از اشیا و لوازم خود، با دوستان و بستگان سهیم شوند و متقابلاً از اشیا و لوازم اضافی همدیگر استفاده کنند. سهیم شدن در لباس های بچه ها و نظایر آن، در بسیاری از خانواده ها، به ویژه در روستاها، رواج دارد.
خانواده هایی که به خوبی با مشکلات تورمی روبه رو می شوند، در تمام زمینه های زندگی، اقدام به تجدید نظر در هزینه ها و کاستن از آنها می کنند؛ مثلاً به جای خرید یک ساختمان بزرگ و مجهز، یک حمام یا دست شویی به ساختمان موجودشان می افزایند؛ کمتر در رستوران های گران قیمت غذا می خورند؛ کمتر به خرید می روند و در زمینه خریدهای عمده، با هم مذاکره و تبادل نظر می کنند.
زوج های موفق، اغلب میان هزینه های عمده و هزینه های روزمره، تفاوت قائل می شوند. به تصمیمات یکدیگر، برای خریدهای روزانه احترام می گذارند و بدون دلیل، بر سر این موضوعات، بحث نمی کنند؛ اما وقتی نوبت به خریدهای عمده ای مانند خرید مبلمان، اتومبیل، لباس های گران قیمت، مسافرت و نظایر آن می رسند، این زوج ها، احساسات، اولویت ها و برداشت های خود را با هم در میان می گذارند و راه همکاری و همفکری گشوده می شود.
4. خانواده های موفق، در برخورد با اضطراب، موضوع پول را به فرزندانشان آموزش می دهند.
خانواده ها در آموزش موضوع پول به فرزندانشان، از روش های مختلفی استفاده می کنند. در این میان، خانواده هر چه سالم تر و موفق تر باشد، پدر و مادر توجه می کنند که فرزندان از پول استفاده مدبرانه بکنند. یکی از اشتباهات مهم پدر و مادر این است که به صرف این که «همه آن را دارند»، برای فرزندان خود خرید می کنند. روش بسیار بهتر، این است که به فرزند خود امکان انتخاب بدهیم؛ مثلاً بگوییم: «می توانی به سینما بروی یا آن نوار را بخری؛ اما برای خرید هر دوی آنها پول نداریم».این سیاست، در سال های بعد، برای انتخاب میان راه چاره های مختلف به آنها کمک می کند؛ اما وقتی بچه ها با این برداشت رشد می کنند که می توانند میان دو چیز، هر دو را داشته باشند، در زندگی زناشویی، هیچ چیز نباید از آنها دریغ شود. یکی دیگر از اقدامات والدین علاقه مند به آموزش مدیریت پول، این است که فرزندان خود را در جریان پول دریافتی، قبوض پرداختی، اجاره یا قسط منزل و... قرار می دهند و مشخص می کنند که چه مبلغی برای خرج های غیر ضروری، سرگرمی و تفریح باقی مانده است. اقدام بسیار مؤثر دیگر، این است که پدر و مادر، بخشی از هزینه کالاهای مورد علاقه فرزندانشان را تأمین کنند و از آنان بخواهند که بقیه پول لازم برای تهیه آن را شخصاً تأمین کند. کار دیگری که پدر و مادر می توانند انجام دهند، این است که با فرزندانشان درباره ضرورت و میزان نیاز آنها به کالایی که می خواهند، گفت وگو کنند.
اغلب اوقات، می توان از خرید کالایی، به خاطر تهیه کالای دیگر، صرف نظر کرد.

 
 
 

انتهای پیام