خانواده اولین و مهم ترین نهاد در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی و اولین مدرسه ای است که انسان در آن تعلیم می یابد و با اصول زندگی اجتماعی و روش تفاهم با دیگران آشنا می شود. بنابراین تقویت این مرکز، متضمن اعتدال و اعتلای جامعه است.
ادیان الهی، به ویژه دین مبین اسلام از نهاد خانواده به شدت حمایت کرده و برای حفظ و بهبود کارکردهای آن اهمیت زیادی قائل است. متأسفانه بنیان خانه و خانواده در کشورهای صنعتی در حال فروپاشی است. و اگر خردمندان برای جلوگیری از این پیشامد تدابیر لازم را اتخاذ نکنند بخش عظیمی از ارزش های والای انسانی دستخوش اضمحلال خواهد شد. سست شدن اساس خانواده، افزایش خشونت، اضطراب، ناامنی و بحران های اجتماعی به واقع ریشه در عدم توجه به اهمیت و نقش خانواده دارد.
فلسفه و هدف از ازدواج
قرآن مجید و روایات رسیده از پیشوایان دینی، با عبارت های مختلف اهمیت زناشویی و تأثیر آن را در شؤون مختلف زندگی انسان گوشزد کرده است. دقت در آن ها نظر دقیق و واقع بینانه اسلام را در مسأله ازدواج و فواید حاصل از آن برای جامعه انسانی به خوبی روشن می کند.
قرآن مجید، خلقت همسران و ایجاد مودّت بین زن و مرد را از جمله نشانه های شناخت خداوند برشمرده و از میان فواید فراوان زناشویی به آرامش روحی و جسمی و در نتیجه تنظیم امور جنسی و ایجاد مهر و محبّت میان زن و مرد اشاره فرموده است:
«وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فی ذلِکَ لاَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرَوُنْ»
«از جمله نشانه های وجود خداوند آن که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا بدان ها آرام گیرید و میان شما و همسرانتان دوستی و مهربانی قرار داد، قطعاً در این دوستی و محبت برای کسانی که تفکر می کنند نشانه هایی است.»
به موجب این آیه، زندگی زناشویی نه تنها نیاز جسمی انسان را تأمین می کند، بلکه موجب آرامش روح و فکر انسان نیز بوده و از طغیان قوای جنسی جلوگیری می کند، و زمینه رشد خوی های نیکو را در انسان فراهم می آورد.
انسان به مقتضای خلقت و آفرینش خود به بقا و ادامه حیات خویش سخت علاقه مند است. بهترین وسیله، آسان ترین و در عین حال لذت بخش ترین طریقی که بشر تاکنون توانسته در تأمین هدف خود از آن استفاده کند، بی گمان، طریق ازدواج و ایجاد و ادامه نسل است.
انسان، وجود فرزندان را در حقیقت جزیی از وجود خود و دنباله حیات و امتداد رشته هستی خویش می داند، و از این رو یکی از هدف های زندگی زناشویی را داشتن فرزندان صالح و مفید به حال اجتماع تشکیل می دهد و رمز محبت و علاقه پدر و مادر را به فرزند، بیشتر در همین غریزه طبیعی باید جست وجو کرد.
پرواضح است که بقای نسل و داشتن فرزندان و در نتیجه امتداد حیات، که هر انسانی به اقتضای طبع اولی به آن مایل است، با پیمان زناشویی، تشکیل خانواده و تحمل مسؤولیت های خانوادگی آغاز می گردد، و بدین ترتیب میل به زناشویی به تقاضای شدید فطرت انجام می گیرد.
خداوند در قرآن مجید می فرماید:
«وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَزْواجِکُمْ بِنینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنْ الطَّیِّبات»
«خداوند برای شما از جنس خودتان همسران قرار داد و برای شما از همسرانتان فرزندان و نوادگان پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزی تان داد.»
بعد از ازدواج
پس از پیمان زناشویی، شخصیت فردی انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می بیند. به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را در این راه به کار می گیرد. در تشکیل خانواده، لذت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود.
استاد شهید مطهری ـ رضوان اللّه علیه ـ می نویسد:
«یک خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آن ها را کسب کند. تشکیل خانواده؛ یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران. اخلاقیون و ریاضت کش ها که این دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر یک نوع "خامی" و یک نوع "بچگی" در آن ها وجود داشته است. یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است. ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی، و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است.»
هم چنین درباره نقش تربیتی ازدواج می نویسد:
«یک پختگی هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود؛ در جهاد با نفس پیدا نمی شود؛ در نماز شب پیدا نمی شود؛ با ارادت به نیکان هم پیدا نمی شود؛ این را فقط در همین ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد.»
ازدواج بالا برنده ارزش اعمال انسان
حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«رَکْعَتانِ یُصَلّیها الْمُتَزَوِّجُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً یُصَلّیهَا الْعَزَبُ.»
«دو رکعت نماز که انسان متأهل بخواند، از هفتاد رکعت نماز که انسان مجرد بخواند، برتر است.»
زن و مرد مکمل یکدیگرند
قرآن، زن و مرد را لباس همدیگر می داند:
«هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»
«زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زن هایید.»
یعنی شما زنان و مردان مکمّل، حافظ، آبروبخش و رازپوش همدیگرید و هر کدام به دیگری نیازمندید.
ازدواج، سنت رسول خداست
ازدواج، ضرورت زندگی انسان است؛ گویی مرد به تنهایی، نیمی از یک پیکر تمام است، و زن هم به تنهایی نیمی دیگر از این پیکر است و با ازدواج این دو ناتمام، تمام می شوند.
خدای متعال، مرد را نیازمند محبت، صفا و لطافتِ روح زن نموده و زن را نیز محتاج قدرت، صلابت، شجاعت و وفای مرد قرار داده است. از این رو معاشرت و مؤانست این دو با یکدیگر، موجب آرامش و آسایش جسم و جان و تعالی روح و روان آنان می گردد.
دین اسلام ـ برخلاف برخی مکاتب منحرف ـ ازدواج را فضیلتی مقدس می شمرد و آن را آیه ای از آیات خدا و سنت محبوب و لازمی از سنن رسول خدا معرفی می کند.
زنی نزد حضرت امام محمدباقر ـ علیه السلام ـ آمد و گفت:
خدا شما را هماره از شایستگان بدارد، من زنی تارک دنیا هستم.
امام پرسید: منظورت از تارک دنیا چیست؟
زن گفت: می خواهم هرگز ازدواج نکنم.
امام فرمود: برای چه؟
زن گفت: این را برای خود فضیلتی می دانم.
امام فرمود: از این تصمیم بازگرد، اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه دختر پیامبر علیهاالسلام بر کسب آن از تو سزاوارتر بود، که هیچ کس در فضیلت ها از او برتر و پیشتر نبوده و نیست.
دین مبین اسلام بر ازدواج تأکید ورزیده و پرهیز از ازدواج را ـ از بیم فقر و تهی دستی ـ بدگمانی به خدای متعال می شمرد و تا آن جا بر این سنت مقدس تأکید می کند که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بهترین آحاد امت را کسانی معرفی می کند که همسر اختیار کرده اند.
تأکید بر ازدواج، منحصراً در مورد ازدواجِ نخستین نیست؛ هر چند که ازدواج نخستین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازدواج، ضرورت زندگی است و باید که به این ضرورت پرداخت. احساس بی کسی و تنهایی، رنج آورترین احساس هاست و زن و مرد پیش از ازدواج هر دو از این احساس جان فرسا رنج می برند. اما خدای متعال در وجودشان جذبه و کشش نسبت به یکدیگر را قرار داده است تا با هم شوند و از این تنهایی فرساینده و این رنج سوزنده و کدورت فزاینده به درآیند و با آرامش و صفا و سلامت در کنار هم زندگی کنند.
یکدیگر را از نظر روحی و عاطفی و جسمی یاری دهند و کامل نمایند؛ فرزند بیاورند و به مشاهده گریستن و خندیدن، نشستن و برخاستن و راه رفتن و سخن گفتن او بپردازند و شگفتی قدرت خدای متعال را در خلق یک انسان ـ که پیامد وجود آن هاست ـ لمس نمایند.
معنای واقعی محبت را بیابند و با شوق و عشق به یکدیگر و به فرزند دلبند، به سعی و خدمت بپردازند و به سوی هدف بلند زندگی که وصول به کمال مطلق و لقای پروردگار متعال است، پرنشاط و شتابان حرکت کنند. باید به این ضرورت پرداخت و جوان ها را برای دستیابی به همسری شایسته و موافق یاری نمود و از تنهایی نجات داد.
ضرورت وجود خانواده
بنابراین، ضرورت وجود خانواده، عقلاً و شرعاً قابل اثبات است؛ چرا که بدون وجود خانواده حیات اجتماعی شکل نمی گیرد و معنایی نمی یابد، و یا از مسیر انسانی و شایسته خود منحرف می شود. از این رو، تلاش در از بین بردن نهاد خانواده ـ که در غرب به صورت گسترده ای صورت گرفته و می گیرد ـ سودی نداشته بلکه آفات و ضررهایی را نیز متوجه آنان کرده است.
اهداف ازدواج و تشکیل خانواده
هر چند مهم ترین هدف ازدواج، تولید نسل و بقای نوع انسانی است، اما در کنار این، اهداف فرعی دیگری را نیز می توان برای ازدواج برشمرد؛ مانند:
ـ انجام وظیفه الهی؛
ـ پاسخ به ندای فطرت؛
ـ پاسخ به دعوت سنت؛
ـ صیانت وجود از خطرات مختلف؛
ـ حفظ عفت و یافتن آرامش و سکون؛
ـ برخورداری از محبت و مودت دیگران؛
ـ تکمیل و تکامل صفات انسانی.
انتهای پیام
|